آواز ققنوس ماهیتی سحرآمیز دارد:

به افراد پاکدل، جرئت و جسارت می‌بخشد و در دل افراد ناپاک ترس و وحشت ایجاد می‌کند.

یکی از راه های آموختن مهارت‌ های زندگی و شیوه تفکر مثبت، مطالعه اسطوره‌های کهن و داستان های قدیمی است. در داستان ققنوس و سیمرغ و سایر پرنده‌های اسطوره‌ای هم نکته‌های زیادی برای طرفداران مثبت‌ اندیشی یا همان تفکر مثبت و آموختن مهارت ‌های زندگی وجود دارد. به همین خاطر، در این مطلب قصد داریم تا شما را با مهارت های زندگی و نکات مثبت اندیشی که از ققنوس می‌توانیم بیاموزیم آشنا کنیم.

ققنوس یکی از بهترین آموزگاران تفکر مثبت و مثبت اندیشی در دوران ما است. باور ندارید؟! پس تا پایان با همراه باشید تا به ببینیم ، داستانی که ققنوس برای ما روایتش می‌کند، در هر مرحله‌ای از زندگی می‌تواند مهارت‌ هایی به ما یاد بدهد که هرکدام انگیزه بخش تصمیم‌گیری‌ها و شفاف اندیشیدن ما باشد.

ققنوس یک افسانه زیبا است. در اصل، ققنوس راویِ افسانه‌ا‌یِ از نو ساختن است. اینکه به خودمان نگاه کنیم و اگر جایی نیاز به بازنگری و دگرگون شدنِ شخصی داریم، از تغییر کردن نترسیم. به این ترتیب، قصه‌ی ققنوس، قصه‌ی خودسازی و نوزایی را برایمان تعریف می‌کند.

ققنوس در اصل، یک اسطوره است، اسطوره‌ای خالص از معنا و مفهومی انسانی است و علیه خشک‌اندیشی‌ها و دگم بودن ها می‌ایستد. یعنی علیه سنت‌های دست و پاگیری که خودمان هم حواسمان نیست چقدر زندگی را بدون هیچ دلیل قانع کننده‌ای با تغییر نکردنشان سخت کرده‌اند. آن هم برای ما که می‌خواهیم پیشرفت کنیم و به آرزوهای بزرگ خودمان برسیم.

ققنوس ضد جهل و نادانی است. این پرنده زیبا و افسانه‌ای نماد نوزایی و بازآفرینی فردی و اجتماعی محسوب می‌شود و از جنبه‌ای دیگر، سمبل شخصیت‌های بزرگی است که یک تنه توانسته‌اند کتاب تاریخ را ورق بزنند.

از این لحاظ، ققنوس، منبع الهام بسیاری از اندیشمندان و رهبران بزرگ جهان بوده و ایده‌ای که پیشنهاد می‌کند، ایده‌ی توسعه اقتصادی و توسعه فرهنگی و اجتماعی به جوامعی شده که هنوز خودشان را ملزم به تغییر و حرکت نیافته‌اند. به این ترتیب گوش‌سپردن به داستان پرنده‌ی افسانه‌ای «ققنوس» شاید تلنگری باشد برای همه انسان‌ها.

این مرغ اسطوره‌ای که از روزگار قدیم، یعنی از دوران مصر و یونان باستان، پرنده‌ای افسانه‌ای و معروف در میان عامه مردم بوده‌است، همچنان قصه‌ی خودسازی، تغییر کردن، و تولد دوباره را برای ما، تعریف می‌کند.

هر نسلی را باید با او و داستانش آشنا کنیم. معرفی ققنوس به جوان‌تر ها می‌تواند خیلی به درک بهتر آن‌ها از موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند کمک کند یا کمکشان کند تا لزوم تغییر کردن را بیاموزند.

چون نوسازی، تغییر و پیشرفت شخصی، یکی از زیباترین مفاهیم انسانی است که تجلی‌اش در داستان زندگی ققنوس گنجانده شده است، آن هم به شکلی زیبا و خواندنی. داستانی که شاعران زیادی در فرهنگ‌های مختلف، آن را بارها به شیوه‌ای دلنشین و مناسب تمام اقشار یک جامعه روایت کرده‌اند تا نیاز ضروری به تغییر کردن مطابق آهنگ زمانه را به مردم یادآوری کنند.

اگر کنجکاو شده‌اید تا هرچه زودتر داستان آموزنده ققنوس را بشنوید ابتدا، خیلی سریع و کوتاه ایده‌ی کلی روایت ققنوس را با هم مرور می‌کنیم:

ققنوس در روایات متعدد از دوران باستان، بسیار زیبا، شکوه‌مند، منحصربه‌فرد و زاینده ، توصیف شده است. بنا بر اسناد موجود تاریخی، ققنوس بین ۵۰۰ یا ۶۰۰ سال در صحرای سرخ خاور میانه عمر می‌کند و بعد از اینکه به خزان زندگی رسید، خودش را بر کپه‌ای از خس و خاشاک می‌نشاند و سپس خود را به آتش می‌کشد. از خاکستر ققنوس، او دگر بار متولد می‌شود. این بار جوان‌تر و با طراوت و سرزندگی بیشتر. او زندگی دیگری را متفاوت از زندگی پیشینش آغاز می‌کند و می‌رود تا تولدی دیگر.

ققنوس در ادبیات جهان و ایران

در کتاب‌ها و اشعار فارسی ،ققنوس پرنده بی‌نظیری است. ققنوس هرگز جفتی اختیار نمی‌کند و تنهایی برایش یک فضیلت است. به این معنی که فهمیدن ارزش و اهمیت تنهایی خودش فضیلتی است که می‌تواند به خودسازی شما کمک کند.

توصیفات ققنوس در ادبیات ما،به گونه ای ست که او را بسیار چشمگیر تصویر کرده‌اند. منقار ققنوس مثل یك نی، بلند و زیبا و خوش‌تراش است و حدودا صد سوراخ روی منقارش دارد. هر کدام از این سوراخ‌ها صدای خاصی از خودشان ایجاد می كنند و این اصوات هر کدامشان، رازی را برای ما آشكار می كند. اما چون خلقت این پرنده، ترتیبی برای صداها قرار نداده، همیشه غیر قابل پیش بینی است كه كدام صدا زودتر ایجاد می شود و این یعنی ققنوس یک پرنده خلاق است و کارها و چیزهایی که به ما می‌گوید غیرقابل پیش‌بینی هستند.

در افسانه‌های یونانی، ققنوس پرنده‌ی خوش‌عطری توصیف شده که میوه‌خوار نیست و فقط از صمغ خوشبوی درختان کهنسال تغدیه می‌کند. ققنوس علاقه زیادی به صمغ درخت مرمکی دارد. این ماده گیاهی ویژه، او را هم برای زندگی طولانی مدت 500 تا هزار ساله‌اش قوی نگه می‌دارد و هم در زمانی که می‌خواهد وجود خودش را به آتش بکشد، سمومی را که از باقی‌مانده صمغ درخت مرمکی درونش جمع کرده، بر تن ساق‌های پاهایش می کشاند و بعد با ایجاد یک جرقه از سایش ساق‌ها به هم، پرهایش را به آتش می‌کشد.

جالب است که بدانید صمغ درخت مرمکی خواص بسیار زیادی دارد. این ماده طبیعی، طبیعتی گرم دارد و از دیرباز و در فرهنگ‌های سنتی از آن برای درمان بیماری‌های تنفسی و سرماخوردگی استفاده می‌شده است. امروز هم از آن برای آرامش و تمدد اعصاب استفاده می‌شود.

درافسانه‌های شرق دور هم ققنوس پرنده‌ای شکوه‌مند است. این پرنده در مشرق زمین، مخصوصا در خاوردور، نماد زایندگی و شکوه زنانه بوده است. «فِنگ» پرنده‌ای با ویژگی‌های ققنوس در فرهنگ ژاپنی است که ماده بوده و می‌تواند تخم بگذارد اما او هم مانند ققنوس هرگز نمی‌میرد و پس از پانصد سال از خاکستر خود برمی‌خیزد. ققنوس با نام‌های گوناگون در تمدن‌های چین، تبت، شبه‌جزیره کره، تایوان، تایلند، مالزی و اندونزی در جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین در فرهنگ مغولستان و بلغارستان هم ققنوس جای دارد و آن را نماد زایش و خلاقیت می‌دانند.

اما سوای شرق دور که ققنوس را ماده می‌پندارند، در سایر نواحی مشرق زمین، ققنوس پرنده‌ای نر است که خبر از آغاز دورانی جدید می‌دهد. او با آتش زدن خودش پایان عصر قدیم را اعلام می‌کند و با تولد دوباره خودش از خاکستر پرهایش، عصر جدید را رونمایی می‌کند.

ققنوس پیام‌آورِ وظیفه‌شناسی، خوبی، میهن‌ دوستی و دفاع از قلمرو و همینطور، سازگاری با یکدیگر و فهم اطرافیان است. مهم‌تر از همه، راست‌گویی و پرهیز از دروغ را هم به ما می‌آموزد. چون در افسانه‌ی باغ عدن، وقتی حوا سیب دانایی را می‌خورد تنها حیوان بهشتی که با او و آدم صادقانه درباره گناهشان بحث می‌کند، ققنوس است.

ققنوس در فرهنگ غرب آموزه‌ای تمثیلی از نامیرایی و حیات جاودان یک ذهن خلاق است. درواقع ققنوس روایتی قدیمی محسوب می‌شود که از فرهنگ ایران باستان به فرهنگ اروپا منتقلش کرده‌اند و بازنویسی‌های متعددی درباره آن به رشته‌ی تحریر درآمده است.

در داستان کوتاه و زیبای «ققنوس» اثر سیلویا تاون ورنر، ققنوس نماد هویت ملت‌ها است. حالا اما این ققنوس زیبا، بازيچه‌ی اميال تاریک و مفسدین اقتصادی و سودجویان و منفعت‌طلب قرار گرفته است. آقای پالدرو، سرمایه‌دار انگلیسی، این پرنده را حوالی خاورمیانه به دام می‌اندازد و با خودش به انگلستان می‌برد. در این داستان زیبا، ققنوس به نوعی نماد نفت و منابع طبیعی موجود در خاور میانه گرفته شده است.

آقای پالدرو مدام ققنوس را آزار و اذیت می‌کند تا اینکه ققنوس که از جنبه‌ای دیگر، نماد ملت‌های تحت استعمار هم هست، خود را به آتش می‌کشد و تمام هستی آقای پالدروی انگلیسی را به فنا می‌دهد. او سپس از خاکستر خود مجددا متولد می‌شود. این داستان به شکلی تمثیلی بیرون آمدن از زیر فشار استعمار را به وسیله خروش و طغیان جمعی ملت‌های تحت ستم نشان می‌دهد.

احمد شاملو بزرگمرد ادب فارسی هم دفتر شعری به نام ققنوس در باران دارد.

ققنوس نماد چیست؟

ققنوس برای هرکدام از ما یک معنا و مفهوم شخصی می‌تواند داشته باشد. که یعنی هرکسی از ظن خودش می‌تواند یار آن شود و از جهتی خودش را ققنوسی درآستانه شعله‌ور شدن و از نو متولد شدن ببیند.

چون این پرنده اسطوره‌ای، نمادی است برای توسعه درونی فردی و حتی جمعی. یک شرکت تجاری می‌تواند از ققنوس برای توسعه خودش الهام بگیرد همینطور یک هنرمند و حتی یک کارگر ساده. همه ما انسان‌ها می‌توانیم از قصه‌ی خودشکوفایی ققنوس بیاموزیم. همین چندگانگی پرنده افسانه‌ای ققنوس است که در هر نسلی به یک شکل و شیوه نو محرک تحرکات جمعی و فردی و حتی تجاری و اقتصادی مردم می‌شود.

ققنوس به ما چه چیزی می‌آموزد؟

خیلی ساده ققنوس به ما این نکته را تذکر می‌دهد که یک زندگی هوشمندانه در طول دوران حیاتش، نیاز به تغییر کردن دارد. نمی‌شود همیشه یک مدل و به یک شیوه زندگی کرد و هیچ تغییری در آن پدید نیاورد. یعنی نمی‌شود با یک الگوی همیشگی زندگی کرد.

چون شیوه‌ی زندگی مطابق تغییرات زمانه، همیشه نیاز به دگرگونی و تغییر و بازبینی پیدا می‌کند.

جالب است بدانید که نمادی که کره‌ی جنوبی برای نوزایی اقتصادی‌اش در دهه نود میلادی انتخاب کرد و تا امروز به نمادی برای جمهوری کره جنوبی تبدیل شده، پرنده‌ی نامیرایی به نام بونگ‌وانگ (معادل ققنوس در شبه جزیره کره) است که تقریبا به سمبلی برای ساختن المان‌های معماری کاخ ریاست جمهوری این کشور هم تبدیل شده است.

پس ققنوس به ما می‌آموزد که خلاق باشیم، ویژگی‌های یک رهبر واقعی را در خودمان تقویت کنیم و سعی کنیم تا در برابر عقب‌ماندن از پیشرفت زمان، ما هم دست به تغییر و پیشرفت بزنیم.

این‌ها آن دسته از مهارت های زندگی و نکات تفکر مثبت هستند که می‌توانیم از ققنوس یاد بگیریم.

تفاوت‌های ققنوس با سیمرغ در افسانه‌ها

همانطور که گفتیم، بهترین راه آموختن مهارت‌ های زندگی و شیوه تفکر مثبت مطالعه اسطوره‌های کهن و حتی اسطوره‌های مدرن است. در داستان ققنوس و سیمرغ و سایر پرنده‌های اسطوره‌ای هم نکته های زیادی برای تفکر مثبت و مهارت‌های زندگی وجود دارد.

یک در توضیح خیلی‌ساده، سیمرغ نماد خیر جمعی و رویکرد‌های اجتماعی و حرکت‌های گروه است. مثلا در داستان منطق‌الطیر، سی پرنده‌ای که به دنبال یافتن سی‌مرغ هستند و تا آخر مسیر می‌مانند متوجه می‌شوند که خودشان سی‌مرغ هستند و با پیوستن به یک کلیت، سی‌مرغ را می‌آفرینند. اما ققنوس، نماد عقل فردی و رهبری شخصی است. ققنوس به تنهایی تصمیم می‌گیرد که چه وقت موقع اعلام ورق خوردن تاریخ است و همان زمان هم خودش را به آتش می‌کشد تا پرنده‌ای جوان از سینه‌ی سوخته‌اش از نو متولد شود.

به این ترتیب، به اهمیت کارگروهی و فعالیت‌های دست‌جمعی و اعتنا کردن به تصمیمات اتخاذ شده به دست خرد جمعی در فرهنگ ایرانی ‌می‌توانیم پی‌ببریم. چون برخلاف ققنوس که در همه فرهنگ‌ها روایتی از آن وارد شده، سی‌مرغ روایت منحصر به دانش و فرهنگ ایران‌زمین است و به دست نویسندگان و ادیبان بزرگ فارسی به رشته‌ی تحریر درآمده.

درشاهنامه هم سی‌مرغ فقط کسانی را یاری می‌کند که به دنبال خیر عمومی هستند. برای مثال، او به زال و رستم کمک می‌کند که می‌خواهند برای ایرانیان کارهای مفیدی انجام دهند.

اما در یک نگاه دوم، می‌توانیم دسته بندی دیگری هم داشته باشیم. ققنوس نماد تفکرات عاقلانه نخبگان است که بی‌توجه به مقاومت‌ توده‌های سنتی دربرابر تغییر با به آتش کشیدن خودش آن‌ها را مجبور به پذیرفتن الزام تغییر می‌کند تا از جهل جمعی خودشان بیرون بیایند.

نیما یوشیج این فریاد و نهیب روشنفکران را در جامعه سنتی زمان خودش، در شعری به نام ققنوس اینگونه توصیف کرده است:

ناگاه، چون بجای پر و بال می‌زند/ بانگی برآرد از ته دل سوزناک و تلخ/ که معنیش نداند هر مرغ رهگذر

نیما در این شعر، به ققنوس جنبه‌ای انسانی بخشیده و «مرغ‌های رهگذر» هم استعاره‌ای از مردم ناآگاه و آدم‌های عقب‌مانده هستند.

و در مقابل این نگاه، سی‌مرغ هست که بیشتر جنبه‌ای عرفانی دارد. این پرنده‌ی افسانه‌ای که او هم اسطوره‌ای پرتکرار در ادبیات فارسی ماست، بیشتر بر اهمیت سلوک‌های عارفانه و ریاضت‌کشی‌های جمعی تاکید می‌کند. به این ترتیب می‌شود فهمید که این دو پرنده احتمالا در همکاری با یکدیگر می‌توانند تاثیر بهتری داشته باشند تا اینکه هریک به تنهایی.

پس بهتر است ما به هردوی آن‌ها و درس‌هایی که از روایت افسانه‌ای‌شان برای ما برجا مانده گوش جان بسپاریم و هردو را مد نظر داشته باشیم. هم گوش‌سپردن به خردجمعی که در داستان عطار بر آن تاکید شده و هم کنش‌های خلاقانه ققنوس‌وار در برابر جهل‌ و نادانی جمعی. هرکدام از این‌ها در زمان خودشان مفید و راهگشا هستند.

آیا ققنوس واقعی در طبیعت وجود دارد؟

خیلی از جانورشناسان معتقدند پرنده‌های زیادی هستند که از جنبه‌های گوناگون به ققنوس شباهت دارند. برای مثال نوعی از عقاب طلایی هست که در بلندی‌های صخره‌ای کوه‌های آمریکای جنوبی زندگی می‌کند. او که عمر بلندی هم دارد، تقریبا هر ده یا پانزده سال، به درون غاری می‌رود و آنقدر نوکش را به دیوار سنگی غار می‌زند تا نوک کهنه و پینه بسته از جا کنده شود منقاری محکم‌تر و جان‌دار تر و جوان تر جای نوک پیر‌شده بروید.

ققنوس واقعی دیگری که بسیار مورد توجه علاقه‌مندان به پرندگان قرار گرفته، پرنده‌ای شبیه به شاهین و قرقی است که به خاطر مشابهت زیادش با تصویرسازی های به جا مانده از ققنوس افسانه‌ای در کتب تاریخی و نقاشی‌های قدیمی فرهنگ‌های متعدد، بر او نام ققنوس واقعی نهاده‌اند. این پرنده در بلندی‌های هیمالیا و تبت زندگی می‌کند.

دربسیاری از نقاط مختلف دنیا، باورهای عمومی زیادی است درباره اینکه نگاه کردن به ققنوس واقعی و یا داشتن عکسی از آن باعث خوش‌شانسی و موفقیت در زندگی می‌شود.

نوع دیگری از ققنوس واقعی پرنده‌ی بومی نواحی طبیعی در کشور فیلیپین است که از همه جای دنیا این روزها برای دیدنش بار سفر می‌بندند تا فقط یک نظر بتوانند او را ببیند و به قول معروف زیارتش کنند. ققنوس درواقع نماد قدرتمندی شده که همه می‌خواهند سهمی از آن داشته باشند. به هر بهانه، مردم سوداگران نمادها از جمله نماد نوزایی پرنده‌ی خوش‌بو ققنوس هستند.

 

5/5 - (1 امتیاز)